تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
  • سردر
  • جستجو
  • فهرست اعضا
  • سالنامه
  • راهنما
درود مهمان گرامی! ورود ثبت‌نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌:
گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum › پردیس فناوری کیش › زبان های خارجی › زبان انگلیسی v
« قبلی 1 … 10 11 12 13 14 … 22 بعدی »

داستان کوتاه

امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت موضوعی
داستان کوتاه
فرحناز فرشباف شهیر آفلاین
عضو جوان
**
ارسال‌ها: 21
موضوع‌ها: 21
تاریخ عضویت: Sep 2020
اعتبار: 0
#1
09-09-2020, 12:15 PM (آخرین ویرایش: 12-09-2020, 09:44 PM، توسط فرحناز فرشباف شهیر.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت_دپارتمان زبانهای خارجی http://kishindustry.com


cowboy



A cowboy rode into town and stopped at a saloon for a drink. Unfortunately, the locals always had a habit of picking on strangers. When he finished his drink, he found his horse had been stolenHe went back into the bar, handily flipped his gun into the air, caught it above his head without even looking and fired a shot into the ceiling. “Which one of you sidewinders stole my horse?!?!? ” he yelled with surprising forcefulness. No one answered. “Alright, I’m gonna have another beer, and if my horse ain’t back outside by the time I finish, I’m gonna do what I done in Texas! And I don’t like to have to do what I done in Texas! “. Some of the locals shifted restlessly. The man, true to his word, had another beer, walked outside, and his horse had been returned to the post. He saddled up and started to ride out of town. The bartender wandered out of the bar and asked, “Say partner, before you go… what happened in Texas?” The cowboy turned back and said, “I had to walk home

 

گاوچران

گاوچرانی وارد شهر شد و برای نوشیدن چیزی ، کنار یک مهمان‌خانه ایستاد . بدبختانه ، کسانی که در آن شهر زندگی می‌کردند عادت بدی داشتند که سر به سر غریبه‌ها می‌گذاشتند . وقتی او (گاوچران ) نوشیدنی‌اش را تمام کرد ، متوجه شد که اسبش دزدیده شده استاو به کافه برگشت ، و ماهرانه اسلحه‌ اش را در آورد و سمت بالا گرفت و بالای سرش گرفت بدون هیچ نگاهی به سقف یه گلوله شلیک کرد . او با تعجب و خیلی مقتدرانه فریاد زد : « کدام یک از شما آدم‌های بد اسب منو دزدیده؟!؟! » کسی پاسخی نداد . « بسیار خوب ، من یک آب جو دیگه میخورم ، و تا وقتی آن را تمام می‌کنم اسبم برنگردد ، کاری را که در تگزاس انجام دادم انجام می‌دهم ! و دوست ندارم آن کاری رو که در تگزاس انجام دادم رو انجام بدم! » بعضی از افراد خودشون جمع و جور کردن . آن مرد ، بر طبق حرفش ، آب جو دیگری نوشید، بیرون رفت ، و اسبش به سرجایش برگشته بود . اسبش رو زین کرد و به سمت خارج از شهر رفت . کافه چی به آرامی از کافه بیرون آمد و پرسید : هی رفیق قبل از اینکه بری بگو ، در تگزاس چه اتفاقی افتاد ؟ گاوچران برگشت و گفت : مجبور شدم پیاده برم خونه.
ارسال‌ها
پاسخ
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 470 12-09-2020, 08:11 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 489 12-09-2020, 08:08 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 498 12-09-2020, 08:06 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 475 12-09-2020, 08:04 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 469 12-09-2020, 08:02 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 493 12-09-2020, 07:58 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 496 12-09-2020, 07:54 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 459 12-09-2020, 07:51 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 505 12-09-2020, 07:48 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر
  داستان کوتاه فرحناز فرشباف شهیر 0 569 12-09-2020, 07:44 PM
آخرین ارسال: فرحناز فرشباف شهیر

  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • تیم انجمن
  • صفحه‌ی تماس
  • تالار کیش تک / kishtech forum
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • نشانه‌گذاری تمامی انجمن‌ها به عنوان خوانده شده
  • پیوند سایتی RSS
زمان کنونی: 21-07-2025، 07:00 AM Persian Translation by MyBBIran.com - Ver: 6.5
Powered by MyBB, © 2002-2025 MyBB Group.