عصر بی گناهی

[re.za]

شخصیت اصلی داستان نیولند آرچر جوانی است که در دوران پر زرق و برق نیویورک زندگی می کند دورانی که مردم از رسوایی بیشتر از یک بیماری کشنده می ترسند. آرچر قصد دارد با دختری زیبا و سنتی ازدواج کند اما به یکباره اولنسکا زنی اشرافی که پس از زندگی کابوس وار از همسر خود جدا شده و به نیویورک برمیگردد نظر آرچر را به خود جلب می کند و او خود را دلبسته و عاشق این زن می یابد و باید در جدالی با عقل و عشق خود انتخابی کند که ممکن است زندگی او را سامان بدهد یا به طور کل نابود کند.
((تنهایی واقعی، زندگی کردن میان همه ی این انسان های مهربانی است که از آدم فقط توقع تظاهر دارند))