تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
  • سردر
  • جستجو
  • فهرست اعضا
  • سالنامه
  • راهنما
درود مهمان گرامی! ورود ثبت‌نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌:
گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum › پردیس فناوری کیش › زبان های خارجی › زبان انگلیسی v
« قبلی 1 … 9 10 11 12 13 … 22 بعدی »

(The snowy day(short story

امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت موضوعی
(The snowy day(short story
فاطمه فتحی آفلاین
عضو جوان
**
ارسال‌ها: 22
موضوع‌ها: 22
تاریخ عضویت: Sep 2020
اعتبار: 0
#1
Thumbs Down  11-09-2020, 01:47 AM (آخرین ویرایش: 17-09-2020, 04:25 PM، توسط فاطمه فتحی.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت دپارتمان های خارجی [/color]
http://kishindustry.com
One winter morning Peter work up and looked out the window. Snow had  fallen during the night. It covered everything as far as he could see.
After breakfast he put on his Snowsuit and ran outside  .The Snow was piled up very high along the street to make a path for walking. 
Crunch, Crunch, Crunch, his feet sank into the Snow. He walked with his toes pointing out,like this. He walked with his toes pointing in ,like that. Then he dragged  his feet  s_l_o_w_l_y  to make tracks.And he found something sticking out of the snow that  made a new track. 
It was a stick  a stick  that was just right for smacking a snow-covered tree.
Down fell the snow-plop!one top of Peter's head. 
He thought it would be fun to join the big boys in their snowball fight,but he knew he wasn't old enough-not yet.
So he made a smiling snowman, and he made angels. 
He pretended he was a mountain-climber. He claimed up a great big tall heaping mountain of snow- and slide all the way down. 
He packed up a handful of snow- and another and still another. 
He packed it round and firm and put the snowball in his pocket for tomorrow. Then he went into his warm house. 
He told his mother all about his adventures while she took off his wet socks. 
And he thought and thought and thought about them. Before he got into bed  he looked in his pockets. 
His pocket was empty. The snowball wasn't there.He felt very sad.
While he slept, he dreamed that the sun had melted all the snow away. But when he woke up his dream was gone. The snow was still everywhere. New snow was falling!
After breakfast he called to his friend from across the hall, and they went out together into the deep, deep snow. 


روز برفی 
یک روز زمستونی پیتر از خواب بیدار شد واز پنجره بیرون رو نگاه کرد.تمام شب رو برف باریده بود.تاجایی که میتونست ببينه، همه چیز وهمه جا رو برف پوشیده بود.
بعد صبحانه، کاپشنش رو تنش کردو دوید بیرون. بخاطر اینکه جایی برای راه رفتن باز کنن، کلی برف تو خیابون روهم تلنبار شده بود. 
قرچ،قرچ،قرچ پاهاش رفتن توبرف. اول نوک پاهایش را داد سمت بیرون و راه رفت،مثل این.بعد نوک پاهاش رو داد سمت تو و راه رفت ،مثل این.
بعدآروم پاهاش رو کشید تااز خودش در بذاره.بعد متوجه شد یه چیزی از برف اومد بیرون واز خودش رد بجا گذاشت .
یه چوب بود.یه چوب که برای تکون دادن برفهای روی درخت ها مناسب بود.
یه تیکه برف افتاد پایین -شالاپ!روسر پیتر.فکر کرد اگه بره پیش پسرهای بزرگتری که داشتن گلوله برفی بازی میکردن ،خوش بگذره ،ولی میدونست هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده.
پس رفت یه آدم برفی خندون وچندین فرشته درست کرد.
بعد تصور کرد که یه کوهنورده.ازیه توده‌ی بزرگ برفی بالارفت وبعد از بالا سر خورد اومد پایین .
یه مشت برف برداشت،ویه مشت دیگه ویکی دیگه .دایره وار شکلش دادو گلوله ی برفی رو برای فردا ،گذاشت توجیبش.بعد رفت تو خونه ی گرم شون.
وقتی مامانش داشت جورابای پیتر رو درمیاورد همه ماجراهای اون روزش روبراش تعریف کرد.
ودرباره ی اونها فکر کردو فکرکرد وفکرکرد.
قبل ازاینکه بره تورختخوابش،به جیبش نگاه کرد. جیبش خالی بود .گلوله برفی اون‌جا نبود.خیلی ناراحت شد.
وقتی خواب بود خواب دید که خورشید همه ی برفها رو آب کرده .ولی وقتی بیدارشد،خوابش واقعیت نداشت.
هنوزهمه جا پر برف بود.ودوباره داشت برف میبارید!
بعد صبحانه، ازاون طرف سالن به دوستش زنگ زدوباهم رفتن توبرف عمیق عمیق.

ارسال‌ها
پاسخ
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  Short story : the art of learning Ahmadrezataghipour 0 1,000 06-10-2020, 04:37 AM
آخرین ارسال: Ahmadrezataghipour
  Short story نرگس احمدی کیا 0 941 01-10-2020, 07:42 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 957 01-10-2020, 07:41 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  The short Story for kids Marjanbesarati 0 897 01-10-2020, 05:59 PM
آخرین ارسال: Marjanbesarati
  Short story نرگس احمدی کیا 0 1,002 30-09-2020, 08:52 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 740 21-09-2020, 06:32 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 678 21-09-2020, 06:30 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 929 21-09-2020, 03:27 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 553 21-09-2020, 03:25 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 556 21-09-2020, 03:15 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا

  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • تیم انجمن
  • صفحه‌ی تماس
  • تالار کیش تک / kishtech forum
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • نشانه‌گذاری تمامی انجمن‌ها به عنوان خوانده شده
  • پیوند سایتی RSS
زمان کنونی: 14-05-2025، 11:47 AM Persian Translation by MyBBIran.com - Ver: 6.5
Powered by MyBB, © 2002-2025 MyBB Group.