تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
نظریه روان درمانی کارل راجرز - نسخه‌ی قابل چاپ

+- تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum (http://forum.kishtech.ir)
+-- انجمن: پردیس فناوری کیش (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: مجموعه مشاوره روانشناسی، تحصیلی و مددکاری (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=110)
+--- موضوع: نظریه روان درمانی کارل راجرز (/showthread.php?tid=20384)



نظریه روان درمانی کارل راجرز - یوسف آبادی - 15-05-2018

 
نظریه روان درمانی شخص محور کارل راجرز
 
قلب چیز عجیبی است هر دانه ای از هر جنس در آن بکاری هزاران دانه از همان جنس برداشت می کنی
برای درک و رنج انسان و افزایش آگاهی از نحوه کاهش آن باید کاری بیشتر از جمع آوری کتاب با تعدادی دستور العمل و نیز تهیه و تدارک روش ها و فرآیند های روان شناختی انجام داد ، همچنین باید اذعان کرد به رقم وجود بینش های شخصی و علمی فراوان در روان شناسی کاربردی بدون یک جهان بینی و نظریه ای جامع ، فعالیت های مشاوره و روان درمانی به جایی نخواهد رسید ( هابس ، استرومال و ویلسون 1999)  برخی می گویند نظریه پس از مشاوره ساخته می شود ،  در واقع ضد این جمله درست است ، آنچه ما می مشاهده می کنیم  بعد از نظریه می آید ) آلبرت انیشتین (
نظریه ها در پاسخ به سوال های مهمی شکل گرفته اند ریال چه چیزی به مردم اعتبار می دهد ؟ ذهنشان را به هم می ریزد ؟ روابط عاطفی و لطیفشان را تخریب می کند ؟ فردی را می سازد و یا می شکند ؟ پاسخ این سوال ها را در مطالعات روان شناسی و مشاوره دنبال می کنیم ، به نتیجه ی واحدی نخواهید رسید .
کتاب حاضر ) نظریه های مشاوره و روان درمانی در زمینه و عمل راهبردها ، مهارت ها و فنون ، نوشته ی جان سامرز فلنا گن ریتا سامرز فلنا گن ( ترجمه ی مجتبی تمدنی ، مهران آزادی ، بهمن بهمنی عضو هیئت علمی دانشگاه علومبهزیستی و توان بخشی تهران ) اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران (
نظریه : عبارت است از مجموعه ای از قوانین یا روابط سازمان یافته که امکان تعیین در یک رشته را فراهم می آورند ) هاینن 1985 صفحه 414 )مفاد یک نظریه شامل مفروضاتی است که با موضوع نظریه مرتبط است و تعاریفی که می تواند مفروضات را به مشاهدات پیوند بزنند ) هال ولیندزی 1985 )
 
زندگی نامه ی کارل راجرز :
کارل راجرز در 1902 در آک پارک در حومه شهر شیکاگو متولد شد . او پدر و مادرش را آدم های مهربان و خونگرم توصیف می کرد که روی 6 فرزند خود نظارت داشتند . پدرو مادرش هردو مذهبی و بنیاد گرا بودند آنها ورق بازی ، سینما رفتن و حتی دوستی با غریبه ها را ممنوع می دانستند . تنها دوستان راجرز ارنست همینگوی و فرانک لوید رایت آرشیتکت  معروف آمریکایی بود راجرز به دلیل زندگی در مزرعه و کشاورزی و پرورش حیوانات اهلی و جمع آوری و پرورش پیله های پروانه های بید به کشاورزی علاقه پیدا کرد و در دانشگاه ویسکانسین این رشته را دنبال کرد ولی شرکت در کنفرانس های دینی ، خصوصاً شرکت در کنفرانس چین وی را به کشیش شدن علاقه مند کرد )راجرز 1961 ( در سال 1931 مدرک دکتری روانشناسی بالینی گرفت ، شاید یکی ازی دلایل روی آوردن راجرز از کشیش بودن به روان شناسی این بود که دوست  نداشت به دیگران بگوید چه کار کنند . وی دوست نداشت در رشته ای کار کند که مجبور باشد به اعتقادات مشخص و معینی ایمان بیاورد . ) تورن 1992)
راجرزبعد  از ازدواج با هلن الیوت صاحب دو فرزند شد ؛ او تصمیم داشت فرزندانش را طبق اصول رفتاری واتسونی بزرگ کند ولی بعدها خود راجرز اذعان داشت که تعقل و دانش هلن کمک زیادی به تربیت فرزندانش کرده است و مشاهده ی بزرگ
شدن فرزندان به من درباره ی انسان ها ، رشد انسان ها و رابط بین فردی آنها چیزهایی یاد داده که حتی از طریق شغل و حرفه هم غیر ممکن بوده است . راجرز طی تحقیقات متوجه شد که :
روانکاوی در بیشتر اوقات نامؤثر است   و صاحب نظران مطرح در روان شناسی در مورد این که چه روش درمانی برای اختلال روانی به کار ببرند اختلاف نظر دارند و نمی توانند به توافق برسند متوجه شد که گشتن به دنبال یک بینش برای مشکلات روانی راه به جایی نمی برد و باعث دلسرد ی می شود . راجرز تحت تأثیر آدلر قرار گرفت و یاد گرفت که مطالعات موردی طولانی و موضوعات سرد ، مکانیکی و غیر ضروری هستند و درمانگران مجبور نیستند که وقتشان را برای تحقیق و تفحص در گذشته دیگران صرف کنند و به جای آن باید به زمان حال  بیماران توجه کنند که در چه شرایطی قرار دارند .
درمان شخص محور چهار مرحله یا دوره را پشت سر گذاشت :
ابتدا مرحله ی پیدایش بود که سالهای نخست کار حرفه ای راجرز را شامل می شد .مرحله ی دوم ، مرحله ی بی رهنمود بود که با پیشرفت و تحول نظریه ی وی آغاز شد ، در این مرحله راجرز بر درک کردن مراجع و انتقال این درک به مراجع تأکید کرد .مرحله سوم ، مرحله مراجع محوری بود ، دراین مرحله ، نظریه شخصیتی و تغییر حاصل از روان درمانی خویش را بیشتر
پرورش و تأکید کردن بر شخص به جای فنون را ادامه داد. چهارمین مرحله ی آن مرحله شخص محوری بود که از محدوده ی روان درمانی انفرادی فراتر رفت و مشاوره زناشویی ، گروه درمانی و فعالیت ها و تغییرات سیاسی را در برگرفت .
راجرز در سال 1940 به کولومبوس اوهایو رفت و در دانشگاه ایالتی اوهایو حرفه روان شناسی بالینی را آغاز کرد . وی تا حدود زیادی به دلیل موفقیت کتابش به مقام استادی نائل آمد . دومین مرحله درمان شخص محور یعنی تدوین رویکرد بی رهنمود در حالی شروع شد که راجرز در دانشگاه ایالتی اوهایو بود ) هولد ستاک و راجرز 1977 )  به دانشگاه مینسوتا ، دریافت که دیدگاههای نوینی در روان درمانی ارائه داده است . وی 1940 وی با ارئه مقاله اش در سال روی مسئولیت پذیری مراجع در قبال خودش متمرکز شده بود ، نکته مهم در خصوص رابطه درمانگر با مراجع این بود که اعتماد مراجعان را جلب نماید و به آنان اجازه بدهد که احساسات خویش و خودشان را کشف کنند و در نتیجه مسئولیت بیشتری در قبال خویش بپذیرند . در این زمان منعکس کردن احساسات مراجعان و روشن کردن اظهارات آنان که زمینه ساز درک احساسات مراجعان می شد ، اساس درمان راجرزی بود .
به طور کلی دو نوع درمان شخص محورد وجود دارد .
نوع اول شخص محور ناب یا سنتی است . این روش ، به شدت ، بی رهنمود است ، در آن از سنجش استفاده نشده و پیشاپیش هیچ هدف خاصی برای درمانجو طرح نمی شود . نوع دوم مشاوره شخص محوری معاصر است . در این شیوه درمانگر فعال و رهنمود تر است ، اما این نوع درمان هم به فلسفه زیر بنایی شخص محوری وفادر می ماند . برای مثال : درمان تمرکز بخشی جندلین ، در مان فرایندی تجربی گرینبرگ و  روش یک پارچه سازی هنر و رقص ناتالی راجرز ، همگی تعدیل های جزیی در نظریه شخص محوری بی رهنمود ایجاد کردند ) جندلین 1981 )
 کانون درمان شخص محور ،  نگرشی است ،  وظیفه ی درمانگر تجربه و نشان دادن سه شرط ) نگرش (  هسته ای همخوانی ،  توجه مثبت غیر مشروط و همدلی است . درمانگر نباید درمان شخص محور ) بر اساس نگرش درست ( را باگوش دادن فعال  (بر اساس مهارت های درست ( یکسان در نظر بگیرد ، گوش دادن فعال مهارتی ستودنی و ارزشمند است اما جانشین کافی برای پرورش یک نگرش درمانی ، شخص محور نیست .
گوش دادن فعال به معنی استفاده از فنون و راهبردهای خاصی ) نظیر تماس روان شناختی ، حالات بدنی ، کیفیت صدا و ردیابی کلام ( است. )سامرز فلنا گن 2003 )   در مقابل درمان شخص محور به معنی پرورش یک نگرش خاص و مرتبط با خود درمانجوست . البته این نگرش خاص در  مهارت های گوش دادن فعال متجلی می شود ، اما درمانگران شخص محور سنتی کار خود را با نگرش آغاز می کنند و بعد مهارت ها را به کار می برند ) راجرز (1961  نگرش های آرمانی شخص محور را اینگونه توصیف کرده است : درمانگر قادر است
با ذهنی قوی به رابطه وارد شود ، یعنی دانشمندی برای مطالعه موضوع یا پزشکی منتظر تشخیص و درمان نیست ، بلکه رابطه  شخص با شخص دارد . درمانگر با درمانجو غیر مشروط و با خود ارزشمندی برابر با خودش برخورد می کند ، به نظر او درمانجو ، صرف نظر از شرایط ، رفتار یا احساس ، ارزشمند است . درمانگر خالص است و پشت ظاهری فریبنده پنهان نمی شود ، بلکه با احساس هایی در نقش درمانگری در حال تجربه با درمانجو حرف می زند ، درمانگر ، خود را آماده درک درمانجو می کند ، یعنی موانع درونی ، وی را از تجربه گذرای احساس هایی شبیه درمانجو باز نمی دارد ، همچنین می تواند درک  همدلانه ی خود را با درمانجو انتقال دهد . درمانگر در ورود به یک رابطه کامل ، راحت است و با فضا سازی مناسب به درمانجو اجازه می دهد در خود بودن آزاد باشد . همچنین درمانگر در این نوع رابطه قصدی از پیش تعیین شده ندارد و نمی داند که این رابطه چه مسیری را طی خواهد کرد . ) صفحه 184 و 185) درمان شخص محور بسیار فراتر از مقداری تکان سر ، تماس چشمی و رد یابی کلامی است به جای آن مستلزم تجربه و بیان نگرش مناسب به درمانجو خواهد بود، درمان شخص محور سنتی ، به تجربه و بیان یک نگرش مناسب به درمانجو بستگی دارد
درمان شخص محور
درمان شخص محور که ابتدا درمان بی رهنمود و بعداً درمان مراجع محور نامید شد ، توسط کارل راجرز مطرح گردید . این درمان نگاه مثبتی به انسان ها دارد و می گوید : انسان ها در مسیر رسیدن به حداکثر کارکرد حرکت می کنند کارهای راجرز معرف شیوه ای از بودن هستند تا مجموعه ای از فنون درمان بخش راجرز بیشتر بر درک و دلسوزی توجه داشت تا بر تشخیص ، توصیه و اقناع .
به نظر راجرز اگر چند شرط خاص رعایت شود تغییری درمان بخش روی خواهد داد . مراجع باید مضطرب یا ناهمخوان باشد و بادرمانگر رابطه برقرار کند . درمانگر نیز باید در کلمات ، رفتار غیر کلامی و احساسا ت خویش خالص باشد .
درمانگران مراجع خود را می پذیرد و برای وی دلسوزی نا مشروط می کنند وانگهی باید افکار ، عقاید ، تجربه ها و احساسات مراجعان را بپذیرند و درک همدلانه ی خویش را به مراجع نشان بدهند . به نظر راجرز اگر مراجعان این شرایط حس کنند آن
گاه تغییر درمان بخش روی خواهد داد .راجرز در مورد رفتارهای مختلف انسان از مفاهیم اساسی خلوص ، پذیرش و همدلی استفاده می کرد . به نظر وی با فرایندهای گروهی می شود تغییراتی در اشخاص ایجاد کرد و به خصوصیات تعالی بخش اعضای گروه اعتماد داشت ، وی از این مفاهیم در رابطه با ازدواج و مشاوره با زوج ها ، تعلیم و تربیت و امور اجرایی نیز استفاده کرد ، راجرز خصوصاً در اواخر زندگی خویش دنبال استفاده از مفاهیم اساسی درمان شخص محور جهت رفع اختلافات بین المللی و گسترش صلح در جهان
بود . درمان مراجع محورد همپای تغییر و تحول رویکرد راجرز در مورد شخصیت و روان درمانی تغییر و تحول یافت .
کتاب نظریه های روان درمانی و مشاوره   ریچارد اس شارف  - مترجم مهرداد فیروز بخت


RE: نظریه روان درمانی کارل راجرز - مژگان حقانی - 15-05-2018

بسیار عالی عزیزم ?